سبزیجات سبز و قرمز
اسفناج
آجیل (مغزها)
این ماده غذایی به خاطر داشتن آنتیاکسیدان قوی در زمره مواد غذایی مناسب برای پوست محسوب میشود.
از میان مغزها، بادام دارای بیشترین مقدار آنتیاکسیدان است که برای رفع چین و چروکهای پوستی و نیز آفتابسوختگی مفید است.
ویتامین E موجود در مغزها کمک میکند تا خشکی پوست از بین رفته، پوست مرطوب شود و جوانتر به نظر برسد.
وجود سلنیوم در این ماده غذایی نیز به سلامت پوست کمک شایانی میکند.
آجیل
سبزیجات سبز و قرمز
از آنجا که پوست بزرگترین عضو بدن است، پس هرآنچه برای سلامت بدن مفید است برای سلامت پوست نیز مفید است.
سبزیجات سبز و قرمز
اسفناج
سبزیجات قرمز- نارنجی سرشار از بتاکاروتن هستند. بدن ما بتاکاروتن را به ویتامین A تبدیل کرده که به عنوان یک آنتیاکسیدان عمل میکند و از آسیب سلولها و پیری زودرس پیشگیری میکند.
ویتامین A همچنین دارای خواص ضد آکنه نیز هست و مدت بسیاری است که از این ویتامین در داروهای ضد آکنه استفاده میشود.
اسفناج
انبهها نیز منبع خوبی از ویتامین Aهستند. بهترین راه استفاده از ویتامین میوهها استفاده از خود میوههاست نه مکملها.
نکته:
مواد غذایی حاوی کافئین فراوان باعث کم شدن رطوبت پوست و در نتیجه پیری زودرس آن خواهند شد.
اسفناج
مرکبات
مرکبات
این ویتامین نقش زیادی در بدن ایفا میکند. ویتامین C ، در سلامت پوست بدن و لایههای محافظتی بدن مؤثر است. پوست انسان را با طراوت نگاه میدارد و موجب جوانی پوست میشود. ویتامین C موجب حفظ پوست در برابر اشعه ماورای بنفش خورشید میشود از این رو کسانی که در معرض نور مستقیم خورشید هستند بهتر است برای حفاظت از پوستشان ویتامین C بیشتری مصرف کنند.
با کمبود مصرف ویتامین C پوست خشک میشود و در زیر آن، خونمردگیهایی به صورت دانهدانه مشاهده میشود.
مرکبات
این ویتامین با خواص آنتیاکسیدانی خود به خنثیسازی رادیکالهای آزاد پرداخته و به سلامت پوست کمک شایانی میکند
چند عکس و جملاتی زیبا از دکتر شریعتی
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد.
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد.
خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی آنرا میپذیرد.
خدایا شهرت منی را که میخواهم باشم قربانی منی را که میخواهند باشم نکن
زمانی مصاحبه گری از معلم صداقت و صمیمیت دکتر علی شریعتی پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند: نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست.
انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود، احساس تنهایی بیشتری می کند.
انسان عبارت است از یک تردید، یک نوسان دائمی، هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است.
خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری.
هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشیم.
خدایا هر که را عقل دادی، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی، چه دادی؟؟؟
با شیطان هم داستان شدم تا در برابر هیچ آدمی سر تسلیم فرود نیاورم.
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود، چیزی یاد نگرفتم . . .
دکتر شریعتی: مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛ هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام
گاه گاهی به یادت غزلی می خوانم تانگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست. خوب رویان همه گر بادل من خوب شوند خوب من، با همه خوبان حساب تو جداست.
یه مرداب برای بدست آوردن یه نیلوفر سالها میخوابه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره پس اگرکسی رو دوست داری برای داشتنش حتی شده سالها صبر کن.
بزرگترین اقیانوس آرام است آرام باش تا بزرگترین باشی.
مدرسه ی ما : پایگاه جهنمی
دبیر شیمی : دست راست من
دبیر ریاضی :عروس خوش قدم
دبیر فیزیک : استاد همه چی دون
دبیر اجتماعی : زندگی شیرین
دبیر ادبیات فارسی : او یک فرشته بود
دبیر زیست : راز بقا
دبیر دین و زندگی : زلال احکام
دفتر نمره : کلید اسرار
پیام تقلب کننده ها : جیب برها به رشت می روند
اولین کسی که دبیر از می پرسد : قربانی
ماشین دبیران : کشتی تایتانیک
نمره ی زیر ده: حلالم کن
دیر رسیدن به مدرسه : به کجا چنین شتابان
دادن شهریه : شکر تلخ
اتاق دبیران : خانه ی ارواح
نظر یادتون نره
چرا زاغچه سرش را به حالت تعظیم فرو
آورده است؟
الف) چون کلا آدم فروتنی است.
ب)چون خیلی سربه زیر و ماخوذ به حیا است و نمی تواند به
صورت نامحرم نگاه کند.
ج)چون در حال تمرین یوگا است.
د) چون در حال شمردن اعداد از یک تا ده است تا خشمش فروکش
کند و عقاب را لت و پار نکند!
چرا عقاب بر و بر به زاغچه نگاه می
کند؟
الف) چون ارث پدرش را می خواهد که دست زاغچه است
ب) چون حقوقش را می خواهد و زاغچه خود را به آن راه، زده
است
ج)چون خلافکار پررویی است که همانا از رو نمی رود
د)گزینه ب صحیح است
چرا عقاب بالای شاخه نشسته است؟
الف)چون تازه رژیم گرفته و می خواهد سبک وزن بودن خود را
ثابت کند
ب) چون مدل عکاسی است و ژست گرفته است
ج)چون قصد شومی دارد که هنوز آشکار نشده است
د) همه موارد
زاغچه روی تنه درخت دنبال چه می
گردد؟
الف) دوربین مخفی
ب)دستگاه شنود
ج)نیم سکه بهار آزادی
د)حقوق عقاب
از این عکس چه نتیجه ای می گیریم؟
الف)به هیکلمان ننازیم
ب)هیچ وقت کم نیاوریم
ج)پررو باشیم
د )همه موارد
صدمبارک به تو آن عیدکه فردا باشد / نـوروز نـوید وصـل دلـها بـاشـد
امـیـد که با فضل خداوند جـلـیّ / سـال فـرج مـهـدی زهـرا باشـد
سال نو بر شما مبارک باد
.
.
.
سرخوش آن عیدی که آن بانی نور / ازکنار کعبه بنماید ظهور
قلبها را مهر هم عهدی زند / از حرم بانک انا المهدی زند . . .
عیدتان مبارک .
.
.
سال خود را با بهترین 7سین آغاز کنید:
سلام قولا” من رب الرحیم
سلام علئ موسی و هارون
سلام علئ ابراهیم
سلام علئ نوح فی العالمین
سلام علئ المرسلین
سلام علئ إلیاسین
سلام هی حتی مطلع الفجر
.
.
.
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است / گر کُند یوسف زهرا نظری ، نوروز است
لحظه ها در تپش تاب وتب آمدنش / آسمان چشم به راه قدمش هر روز است
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد
ظهور مهدی زهرا بهارمان باشد . . .
عید تان مبارک باد
.
.
.
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست / با آن گل نرگسی گرت رخصت هست
میکوش به خدمتش که آن نوح نجات / بر اوج فراز میبرد ذره پست
عید تان مبارک باد
.
.
.
دلتان به نور لطف خدا منور ، مشام جانتان به شمیم بهارمعطر
لطف روزگار برایامتان مقرر ، نوروزتان با شادی وصفا
.
.
.
بی تو اینجا همه در حبس ابد، تبعیدند
سالها، هجری و شمسی همه بی خورشیدند
سیرتقویم جلالی به جمال توخوش است
فصلها راهمه با فاصله ات سنجیدند
توبیایی همه ساعتها، ثانیه ها
از همین روز همین لحظه همین دم عیدند
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
امیدوارم عید با شکوفه هایش، بهار با گلهایش
و سال نو با امیدهایش بر تو ای عزیزترین مبارک باشد . . .
.
.
.
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است / در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی مهراس، چون بهار آمدنی است / و ایام ظهور آن ستم سوز خوش است!
عید تان مبارک باد
.
.
.
عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید ظهورش برسد
این گونه هزار عید با هم داریم
اللهم عجل لولیک الفرج
سال نو مبارک
.
.
.
خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما
برای دوستان من عطا فرما :
هزار و سیصد و نود امید
هزار و سیصد و نود بهروزی
هزار و سیصد و نود لبخند زیبا
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد
.
.
.
آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز
خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل به بر امّا چه فایده؟
کان سرو گلعزار نیامد به بر هنوز
اللهم عجّل لولیک الفرج
.
.
.
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
سال نو مبارک
.
.
.
خودت گفتی وعده در بهار است
بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز
بهار عاشقان دیدار یار است
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
عید نوروز را به گلهای یاس بهشت آرزوهایم
پدر و مادر عزیزم که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است تبریک می گویم
سال نو بر شما مبارک باد . . .
غضنفر از بم برمیگشته بهش میگن تو حادثه غم انگیز دیدی ؟ غضنفر میگه حادثه غم انگیز که خیلی زیاد بود ولی یکیش از همه بیشتر غم انگیز بود .وقتی که داشتم یه دختر بچه 6 ساله را خاک میکردم همش گریه میکرد و میگفت اقا ترو به خدا منو خاک نکن من زنده ام .
یه بار غضنفر تویه یک عملیات تروریستی با کایت خودشو میزنه به کاخ سفید آمار که میگیرن میبینن 100 نفر کشته شدن 99 نفر از خنده 1 نفر هم خود غضنفر.
غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" غضنفر همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن ...
غضنفر به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری شکمش جواب داد : میخوای من کار کنم تو بخوری؟
یه روز غضنفر تو خیابون داشته میرفته , یکی بهش میگه آقا چرا پای چشت کبوده ؟ غضنفر میگه : جان من ؟ درد هم میکنه ؟
غضنفر میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست . با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟؟!!
به غضنفر میگن عجب مملکت خر تو خری داریم میگه آره بابا من 3 بار رفتم سربازی هیچکی نفهمید.
بابای غضنفر میمیره، مجلس ختمش رفیقای ترکه همه میان بهش تسلیت میگن. ترکه خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران میکنم!
تو دهات غضنفر ملت برای بار اول کیوی میبینن، میرن از ملای ده میپرسن این چیه؟ ملاهه یکم میره تو نخ کیویه، بعد میگه: تخم مرغیش، که تخم مرغه! ولی من نمیفهمم چرا موکتش کردن؟!
غضنفر یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه میکرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ غضنفر میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!
به غضنفر میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درختو؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ غضنفر میگه بخاری! یارو کف میکنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم میکنه؟ غضنفر میگه: بخاریِ خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت!
خونه مشغول کاربودم که دخترم بدو بدو اومد و پرسید .
دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟
من : زنم دیگه پس چی ام ؟
دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟
من : نه مامانی بابا مرده .
دخترم : راست میگی مامان ؟
من : آره چطور مگه ؟
دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟
من : خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگ
دخترم : دایی سعید هم زنه ؟
من : نه اون مرده !
دخترم : از کجا فهمیدی زنی ؟
من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .
دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات؟
من : از اینکه خوشگلم ،
دخترم : یعنی هر کی خوشگل بود زنه ؟
من : اره دخترم
دخترم : بابا از کجا فهمید مرده
من : اونم از قیافش فهمید . یعنی بابایی چون ریش داره و ریشهاشو میزنه و زیاد
خوشگل نیست مرده !
دخترم : یعنی زنا خوشگلن مردا زشتن ؟
من : آره تقریبا .
دخترم : ولی بابایی که از تو خوشگل تره
من : اولا تو نه شما بعدشم باباییت کجاش از من خوشگل تره ؟
دخترم : چشاش
من : یعنی من زشتم مامان ؟
دخترم : آره
من : مرسی
دخترم : ولی دایی سعید هم از خاله خوشگلتره !!
من : خوب مامان بعضی وقتها استثنا هم هست
دخترم : چی اون حرفه که الان گفتی چی بود
من : استثنا یعنی بعضی وقتها اینجوری میشه
دخترم : مامان من مردم
من : نه تو زنی
دخترم : یعنی منم زشتم
من : نه مامان کی گفت تو زشتی تو ماهی ، ولی تو الان کودکی
دخترم : یعنی من زن نیستم ؟
من : چرا جنسیتت زنه ولی الان کودکی
دخترم : یعنی چی ؟
من : ببین مامان همه ی آدما شناسنامه دارن که توی شناسنامه شون جنسیتشون مشخص
میشه جنسیت تو هم توی شناسنامه ات زنه .
دخترم : یعنی منم مامانم ؟
من : اره دیگه تو هم مامان عروسکهاتی
دخترم : نه ، مامان واقعی ام ؟
من : خوب تو هم یه مامان واقعی کوچولو برای عروسکهات هستی دیگه
دخترم : مامان مسخره نباش دیگه من چی ام ؟
من : تو کودکی
دخترم : کی زن میشم ؟
من : بزرگ شدی
دخترم : مامان من نفهمیدم کیا زنن ؟
من : ببین یه جور دیگه میگم . کی بتو شیر داده تا خوردی بزرگ شدی
دخترم : بابا
من : بابات کی بتو شیر داد ؟ !!!!!!!!!!
دخترم : بابا هر شب تو لیوان سبزه بهم شیر میده دیگه
من : نه الان رو نمی گم ، کوچولو بودی ؟
دخترم : نمی دونم
من : نمی دونم چیه ؟ من دادم دیگه
دخترم : کی؟
من : ای بابا ولش کن ، بین مامان ، زنها سینه دارن که باهاش به بچه ها شیر میدن
، ولی مردا ندارن
دخترم : خب بابا هم سینه داره
من : اره داره ولی باهاش شیر نمی ده !! فهمیدی
دخترم : خوب منم سینه دارم ولی شیر نمی دم پس مردم .
من : ای بابا ببین مامان جون خودت که بزرگ بشی کم کم می فهمی .
دخترم : الان می خوام بفهمم .
من : خوب هر کی روسری سرش کنه زنه هر کی نکنه مرده
دخترم : یعنی تو الان مردی میریم پارک زن میشی
من : نه ببین ، من چیه تو میشم ؟
دخترم : مامانم
من : خوب مامانا همشون زنن و باباها همشون مردن
دخترم : آهان فهمیدم .
من : خدا خیرت بده که فهمیدی ، برو با عروسکهات بازی کن
****
نیم ساعت بعد
دخترم : مامان یه سوال بپرسم
من : بپرس ولی در مورد زن و مرد نباشه ها
دخترم : در مورد ماهی قرمزه است .
من : خوب بپرس
دخترم : مامان ماهی قرمزه زنه یا مرده ؟!!
با سلام ، به سیستم گویای نانوایی کشور خوش آمدید !
جهت اطلاع از قیمت نان بربری عدد 1
نان لواش عدد 2
نان سنگک یه رو خشخاشی عدد 3
نان سنگک دورو خشخاشی عدد 4
نان تافتون عدد 5
انواع نان فانتزی عدد 6
و یا منتظر بمانید تا به شاطر عباس وصل شوید !
.
.
.
وقتی خداوند غضنفر را آفرید فرشتگان جمع شدند به خدا گفتند:
سجده کنیم ؟
گفت نه سنگ دستشه فرار کنین !
ساعت چیست !؟
اختراع غریبیست که جای خالیت را به رخ دلتنگیهایم میکشد !
.
.
.
امسال زمستون خیلی قشنگه ، چون با شروع میشه …
با تو نیستم ! با کفشامم !!!
.
.
.
آدمها ممکنه پسر باشن !
اما پسر ها نمیتونن آدم باشن !
به جای پسر ، دختر هم میتونین بنویسین !!!
.
.
.
مشترک گرامی!
یادآوری می شود: بنزین گرون شده ، نه اس ام اس !
.
.
.
هرچی هستی همون باش و هرچی نیستی نگو کاش
*
*
چیه دنبالم راه افتادی !؟
.
.
.
تو اگه دیدی دنیا برایت غیر قابل تحمله ، یه زنگ به من بزن
تا یه طناب دار واست بفرستم !
.
.
.
میدونین چینی ها اسم بچشون رو چجوری انتخاب میکنن ؟
از بلندی یه ظرف میندازن پایین صدای همونو میذارن اسم بچشون
مثل: دنگ دینگ دونگ یا دونگ دینگ دانگ !
.
.
.
خدایا
سهمیه دل ما رو تو کدوم کارت میریزی که به دل ما چیزی نمیرسه !؟
.
.
.
:…::.::”::””..”””:::”…”””””.”.:::”.”:”:”:…”:”.”:.”:”:
کاش کور بودی می فهمیدی چی نوشتم !
.
.
.
جیگرتو گاز گاز ! لپتو ماچ ماچ ! لبتو میک میک ! چشماتو آخ آخ !
دیوونتم وای وای !
به خودت نگیر بای بای !!!
.
.
.
اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند،
رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟
دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده !
برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده !!!
.
.
.
تا حالا شده فک کنی که اگه
عمر نوح
صبر ایوب
خشم بروسلی
هیکل آرنولد
مغز انیشتین
جذبه ی هیتلر
پول بیل گیتس
و تبحر من در سرکار گذاشتن
رو داشتی چی می شد ؟
.
.
.
خیلی سخته وقتی بهت میگن : سریالی که عاشق هنر پیشه اش شدی
10 سال پیش ساخته شده !!!
مشخصه موبایل ندیده ها:
1- وقتی موبایلشون زنگ می خوره خنده شون می گیره
2- وقتی بهشون زنگ می زنن دیر جواب می دن
3- وقتی براشون اس ام اس سرکاری میاد تا آخرش می خونن!
زندگی مثل بازی شطرنجه... البته توخیلی بچه ای، برو همون منچتو بازی کن!
اگر مایلید با یک انسان عقب افتاده ازدواج کنید، موارد زیر را به خاطر بسپارید:
...
...
...
خاک بر سرت! مگه مایلی؟
هی! این کار رو نکن! از روی ریل بلند شو! قطار میاد زیرت می گیره... تو فقط مدت کوتاهی منو ندیدی! صبور باش! دوباره منو می بینی!
یه روز غضنفربه پسرش می گه این جوری که تو داری درس می خونی در آینده حتی یه گوساله هم نمی شی. اصلا می دونی گوساله چیه ؟ پسر: آره که می دونم گوساله، کسیه که باباش گاو باشه
یارو چراغ قوه میسازه که با نوره خورشید کار میکنه!
فری داشته دعا می کرده: خدایا منو نیامرز! ازش می پرسن چرا این جوری دعا می کنی؟ می گه دارم شکسته نفسی می کنم!
تهرانیه داشت واسه ابادانیه خالی می بست می گه من یه سگ دارم وقتی میاد خونه در می زنه …. ابادانیه می گه : ولک مگه سگت کلید نداره ؟؟؟؟
به یارو میگن بن بست روتعریف کن.میگه:میری … میری… دیگه نمیری!
اصفهانیه میره دکتر. دکتره بعداز معاینه کامل میگه: آقا تقریباً همه اورگانهای شما خرابند! من تعجب می کنم شما چه جوری تا حالا زنده موندین!؟ اصفهانیه: خب، آخه تا حالا نیومده بودم دکتر!!!!
از آدم خسیسی پرسیدند: بزرگ ترین آرزویت چیست؟ خسیس جواب داد: کچل شوم تا دیگر هرگز پول سلمانی ندهم.
به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه !
مهم نتیجه نیست مهم برد و باخت نیست مهم نشون دادن قدرت و اقتدار ملیست، مهم جوانمردانه بازی کردن است. ستاد ماست مالی کردن باخت تیم ملی فوتبال
یارو قهرمان شنا میشه ازش میپرسند از کجا شروع کردی میگه والا ما که امکانات نداشتیم , از زمین خاکی
تلویزیون داشته گل خدادادعزیزی رو به استرالیانشون میداده یارو تماشا میکرده .دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن یارو شاکی میشه میگه : حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش
*********************************************
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!
*********************************************
قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.
در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.
یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!
*********************************************
شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و 4 تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!
*********************************************
می گویند یک روز جرج بوش با لباس غواصی به عمق 200 متری اقیانوس رفته بود.
یک کوسه به طرفش آمد و از او پرسید: ببخشید! شما آقای بوش رئیس جمهور آمریکا هستید؟
بوش با تعجب پاسخ داد: آره، ولی تو از کجا مرا شناختی؟
کوسه خندید و گفت: آخه دیدم به جای کپسول اکسیژن، کپسول آتش نشانی به پشتت بسته ای!!
*********************************************
به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.
گفت: به من چه؟
به او گفتند: عروسی پسر خودت است.
طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!
*********************************************
دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.
نظر یادت نره
دیکشنری امتحانتقلب:
یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو که با توجه به درجه درایت و تیزی استاد ومراقبان می تواند نوع هلویش از هسته دار وخاردار تا آب هلوباطعم موزوعشق وحال متغیر باشد.بیراهه ای که اتفاقا آخرش به هدف ختم می شود.یک نوع وسیله درس پاس کن نا مشروع.
شب امتحان:
شب ملخ.شب ظلمانی یلدا.شب سوانح وسوختگی نا کجا آباد دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند.در این شب انسان تمام مصائب تاریخ بشر را به صورت کنسانتره نوش جان می کند.یک نوع زلزله در میان ایام سال.شب چشمهای پف کرده ودهان های کف کرده.شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو.
جزوه:
یک جور کاتالیزور که در صورت همکاری ابروبادومه وخورشیدواینا دانشجورا به سمت پاس شدن درس هل می دهد.تمام همه علم بشری.چکیده دانش تاریخ مصرف گذشته استاد.وسیله ای که معمولا دانشجو با آن سر کار گذاشته می شود.تنها شاهد ماجرای سوخاری شدن دانشجو در شب امتحان.قوت قلبی که عاقبت آفت قلب می شود.
مراقب:
موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم وگوش و باقی حواس را هم دارد. سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند.گالری ضدحال.موجودی که روی سینه اش نوشته شده:من مراقبم،شما چطور؟ یک نوع تله موش زنده.
روزامتحان:
روزی که درآن خورشید طلوع نمی کند.زمانی برای جفتک زدن اسب ها،لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.روز شغال.روزی که درآن نگاه ها عمیق می شوند.روزلبخندهای استراتژیک.روزی که در آن دوست ودشمن با هم ودر کنار هم به قربانگاه می روند.
نمره:
تبلور میزان دانش،مهارت ودودره بازی دانشجو،بهانه ای همیشگی برای اعتراض.وسیله ای که استادبا آن چه ها که نمی کند!عاملی که برای بدست آوردن آن دانشجوعلاوه برخرزدن،اعمال شنیع دیگری رانیز باید انجام دهدکه قلم دروصف آن قاصراست!
سؤال:
یک نوع شعورسنج استاد ودانشجو.کلمات نفرت انگیزی که به نوبت وتک تک مثل نیزه درچشم دانشجوفرو میروندولحظه به لحظه او را به عمق نادانی اش واقف تر می کنند.لورفتن آنها به حماسه سازی دانشجویان منتهی میشود.انواع مختلف آن از تشریحی سیانوری تاتستی گوگوری مگوری متغیراست.
استاد:
منبع علم،ژنراتوردانش،نیروگاه انسانیت،تبلوردانایی،کوه توانایی،مایه افتخارما