سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کسى که روزى روى بدو آورده شریک شوید که او توانگرى را سزاوارتر است و روى آوردن بخت بر وى شایسته‏تر . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
کاربر(2)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
sitemap
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :51
بازدید دیروز :23
کل بازدید :342412
تعداد کل یاداشته ها : 1567
103/9/9
2:43 ع

حجاب برای زن یعنی گوهری در  صدفبنا بود در سلسله یادداشتهایی با عنوان "حجاب صدفی برای گوهر" به بررسی ابعاد مختلف حجاب بپردازیم که اولین یادداشت را با عنوان ناتوی فرهنگی با چادر ملی  تقدیم حضور دوستان کردم، که با توجه به نظرات دوستان به این نتیجه رسیدم که ابتدا باید به بررسی مفاهیم اولیه این امر بپردازم که به امید خدا در اولین یادداشت به بررسی معنای حجاب خواهم پرداخت.
اولین سوالی که در مواجهه با رویداد ها برای افراد به وجود می آید این است که اشیای دخیل در آن رویداد چه معنا و ماهیتی دارند و این سوال را در مورد مقوله حجاب به این صورت در می آید:


حجاب یعنی چه؟


ابتدا باید این نکته را در نظر داشته باشیم که تعریف باید جامع و مانع باشد به این معنی که تمامی جوانب موضوع را دربر بگیرد و چیزی خارج از آن را شامل نشود.
اما لغت حجاب از «حجب و حجاب» گرفته شده که هر دو مصدر و بـه معنای پنهان کردن و منع از دخول است. در برخی کتـابـهای لغت، حجـاب را بـه معنای «ستر و پـرده» آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی. و تعاریف و تفاسیر گوناگونی که در مورد این فریضه بیان شده است. که در این فرصت قصد آن را نداریم که به تجزیه و تحلیل آنها بپردازیم.
اما اگر بخواهم چکیده این تعاریف را در یک جمله بیان کنیم به نظرم این جمله مناسبی است که بگوییم:


حجاب؛ پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.


در این تعریف دو نکته مورد توجه قرار گرفته است یکی اینکه حجاب یک پوشش و ساتر است  که البته نه فقط به معنای لباس که ظاهر بدن را بپوشاند بلکه پوششی که تمامی جوانب یک فرد را می پوشاند از جمله ظاهر بدن، رفتار و نحوه تعامل، نحوه گفتگو و ... و دوم اینکه این پوشش و ساتر یک ماموریت دارد و آن مصون و محفوظ نگه داشتن شخص از طمع نامحرم است و این مقدمه عفاف و عفت خواهد بود.
اجازه بدهید این یادداشت با یک لطیفه قرآنی تکمیل نماییم که معنای حجاب را به بصورت کاملا ملموس به ما خواهد آموخت و آن اینکه در قرآن بار ها و بار ها اجتنبوا آمده که به معنای اجتناب کردن و انجام ندادن یک فعل است اما در مورد عفاف اینگونه می فرماید "
لاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَی إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً " و لفظ "لا قتربوا" معنای نزدیک نشوید می باشد. و اگر دقیق نگاه کنیم این معنا قابل برداشت خواهد بود که وظیفه ما در این مورد این است که کلیه راه هایی که احتمالا به این  گناه می انجامد را مسدود کنیم. اگر یک بار دیگر به تعریف ارائه شده توجه کنید و آن را در کنار این آیه شریفه قرار دهید خواهید دید که تعریف ارائه شده هم معنای این آیه می باشد.
انشا الله در یادداشت های بعدی به بررسی ابعاد مختلف حجاب از جمله ضرورت، مصادیق، وظایف افراد در برابر آن و ... خواهیم پرداخت.


حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است.


  
  

حقوق زن در غرب
گفته شد که اروپای به ظاهر متمدن امروزی تا دوست یا سیصدسال پیش اصلا قائل به انسان بودن زن نداشتند و زن بعنوان یک انسان شناخته نمیشد.از همه حقوق خود محروم بوده نه حق مالکیتی نه حق انتخابی ونه ازادی و...وحتی زن بعنوان یکی از اموال مرد محسوب میشده است .در میان این ظلم های که اجداد این اروپای مدعی امروزی به زن روا میداشتند تقریبا از قرن 17 به اینطرف وبطورجدی از قرن 20 بعد گروههای به عنوان فمینیسم بدون توجه به ساختار لطیف وجودی وروانی زن مسئله تساوی حقوق مرد و زن و ازادی زن را مطرح کردند و حتی در این راستا اسنادی میان دولتها امضا شد. ادامه مطلب...


  
  

 رساله حقوقی که از امام زین العابدین(ع) رسیده حقوقی را برای انسان بر خویش برمی شمارد که نشان از جایگاه معنوی و بسیار بلند مفهوم انسان در اندیشه ناب اسلامی است این نشان از ان است که  نگاه و تعریف اسلام نسبت به  انسان نه بعنوان یک حیوانی که هویت ان بین دستشویی و اشپزخانه (با عرض معذرت )همانند انسان امروزی محصور مانده بلکه انسانی است. ادامه مطلب...


  
  

                      حیات پرفروق حضرت امام زین العابدین(علیه السلام)


 در قسمت قبلی به برخی از حقوق اعضا انسان از منظر امام سجاد (ع)پرداختیم.  و گفتیم این نشان از اندیشه ناب اسلامی است که مقام بزرگی از انسان برای ما تعریف و ترسیم میکند.و در پرتو این حقوق و حیات طیبه است که انسان در مسیر کمال و سعادت طی طریق میکند. انچه ماان را نوعی تکلیف و سختی قلمداد میکنند در این اندیشه ناب  یک نوع حق بوده که باید استیفا شود چرا که رسیدن به کمال و سعادت و داخل شدن در مفهوم حقیقی و واقعی انسان محصور در اجراء این حقوق است.در این این قسمت به ادامه حقوق اعضا دیگر از منظر رساله حقوقی امام زین العابدین (ع)میپردازیم: ادامه مطلب...


  
  

یکی از موضوعات مهمی که در این عصرجلب توجه نموده و اندیشمندان زیادی با اغراض مختلف انرا مورد بحث قرار دادند موضوع حقوق زن است و هر کدام بنابرعقبه فکری و یا سیاسی و یا اقتصادی و فرهنگی خود تعاریف زیاد و مختلفی از ان کردند.ما در این جا سیری اجمالی به حقوق زن در اسلام و غرب به ظاهر متمدن می پردازیم ادامه مطلب...


  
  


قرآن

قران کریم برای حقوق بشر اصولی وضع کرده که همه حقوقی که بتوان برای یک انسان تصور کرد در برداشته که در ادامه به ان میپردازیم.


1:اصل کرامت انسانی .در قران کریم انسان انسان داری ارزش و احترام و کرامت خاصی است.البته وقتی که خدای سبحان از روح کبریایی خودش در انسان میدمد و وی را جانشین خود در زمین میخواند و به ملائکه دستور سجده بر چنین مخلوقی میدهد و...راحت تر فهمیده میشود تعبیر زیبای قران کریم که میفرماید: لقد کرمنا بنی ادم1 ...همانا فرزندان ادم ا کرامت بخشیدیم. ادامه مطلب...


  
  
کان عمّنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان .
صلب یعنی أشد ، و این نا که به عمّ متصل شده یک شرافت بزرگ است برای حضرت چرا که همه ائمه اورا عموی خود دانسته اند .
سرّ این که حضرت ابوالفضل ایمان سلب داشته اند در کلمات خودشان آمده است . در روز عاشورا با شخصی به نام مارد بن سدی شروع به مبارزه کردند و در حین مبارزه شروع به خواندن خطبه کردند و فرمودند : فأنا بن علی لا أعجز من مبارزة الأقران و ما أشرکتُ بالله لمحة بصر یعنی من فرزند علی هستم که در مبارزه با شجاعان عرب هیچ عجزی ندارم و من به اندازه یک چشم بر هم زدن به خدا شرک نورزیده ام . این جمله نشانه عصمت حضرت است یعنی از همان کودکی نه شرک خفی و نه شرک ظاهری داشته اند .
در سوره یوسف خداوند می فرماید اکثر مؤمنین ایمان نمی آورند مگر آنکه همراه ایمان شرک هم می ورزند یعنی شرک خفی می ورزند . اما حضرت از همان کودکی این توحید خود را نشان داده اند آنجا که پدر اعداد را به حضرت یاد می دهند و وقتی به کلمه إثنان میرسند حضرت عباس باز می گویند واحد و به پدر می گویند من شرم دارم با زبانی که واحد گفته ام دیگر بگویم إثنان .  دلیل مهم دیگر این که شخصیتی مثل حضرت علی اکبر که علیٌ الاکبر ممسوس فی ذات الله ( علی اکبر در ذات با خداوند متعال مس پیدا کرده و ارتباط برقرار کرده است _ تعبیری که پیامبر برای حضرت علی هم کرده است ) در شب عاشورا به حضرت عباس می گوید ما مطیع شما هستیم .
در موقعی که در کربلا به ناجوانمردی دست راست حضرت عباس را قطع کردند حضرت با جلالت خاصی و با فریاد فرمودند :والله إن قطعتموا یمینی    إنی أحامی أبدا عن دینی  و عن امام صادق الیقینی   سبط النبی الطاهر الامینی  یعنی به والله قسم که اگر دست من را قطع کنید من تا ابد حمایت کننده هستم از دینم ، ( این کلمه ابدا یعنی اینکه الآن هم حمایت کننده است ) و از امام صادقی که من به او یقین دارم و نوه پیامبر طاهر و امین است و این همان نشان بصیرت عباس است و صلب ایمان او است که در آن حال با این شدت صحبت میکند و اهداف خود را می گوید .
هنگامی که دست مبارک چپ حضرت را هم قطع کردند حضرت فرمودند : یا نفس لا تخشع من الکفاری    و أبشری باالرحمة الجباری   یعنی ای نفس اباالفضل نکنه از کفار خشیت داشته باشی و بشارت باد به تو به رحمت خدای جبار .
رمز این که حضرت دستهایش قطع شده و به شدت زخمی است ولی همچنان با نیرو به کارش ادامه میدهد در کلام امام باقر است که در مورد اصحاب پایین تر از اباالفضل می فرماید : إن أصحاب جدی لم یجدوا مس الم الحدید یعنی اصحاب جد من اصلا درد آهن با آنها تماس نگرفت . به عنوان نمونه یکی از اصحاب به نام شبیب بن شاکر که مست شده بود از عشق حسین در جنگ از اسب آمد پایین ، در حالی که داشت کلاه خود را برداشت و پرت کرد و زره را از بر بیرون کرد و پای برهنه دوید به سوی دشمن . حال آیا اینها درست است ؟ در قرآن داریم (سوره یوسف آیه31) وقتی زیباترین خلق خدا که یوسف بود در برابر آن زنها قرار گرفت ، زنها همه چاقو به دست بودند و دستهای خود را به جای میوه بریدند و هیچ متوجه نشدند و این عشق ظاهری بود در حالی که عشق اصحاب حسین عشق حقیقی بود .
گفته می شود امام حسین در شب عاشورا برای اصحاب خود تجلی کردند ( در روایات داریم که نور تجلی خدا برای موسی نور سلمان بود که موسی از هوش رفت ) حالا امام حسین در شب عاشورا پرده را کنار می زند لذا این اصحاب همه مست حسین شدند .

 سخنان استاد گرامی حجة الاسلام معمار 
                                     


  
  

زیارتنامه حضرت ابوالفضل العباس در قالب فلش صوتی

السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله

متن زیارتنامه حضرت ابوالفضل : شیخ اجل جعفر بن قولویه قمی به سند معتبر از ابو حمزه ثمالی روایت کرده که حضرت امام صادق علیه السلام فرمود : که چون اراده کنی که زیارت نمایی قبر حضرت عباس بن علی ابوالفضل العباس علیه السلام را و آن بر کنار فرات محاذی حایر است می ایستی بر در روضه و میگوییی :

« سلامُ اللهِ و سلامُ ملائکِتهِ المُقرّبین و أَنبیائِهِ المُرسَلین وَ عِبادِه الصّالحین وَ جَمیع الشُهداءِ وَ الصِّدیقینَ وَ الزّاکیاتُ الطّیباتُ فیمَا تَغتَدی و تَروحُ عَلیکَ یابنَ امیرِالمؤمنین ، أُشهِدُ لَکَ بِالتَّسلیمِ و التّصدیقِ وَالوَفاءِ والنَّصیحَةِ لِخَلَفِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ علیهِ و الِهِ المُرسَل وَ السِّبطِ المُنتَجَب وَ الدَّلیلِ العالِمِ و الوَصِیِّ المُبلِّغِ وَ المَظلومِ المُهتَضَمِ ، فَجَزَاکَ اللهُ عَن رَسولِهِ و عَن أمیرِ المؤمنینَ و عَنِ الحَسَنِ و الحُسینِ صَلواتُ اللهِ عَلیهِم أفضَلَ الجَزاءِ بِما صَبَرتَ وَاحتَسبتَ و أعَنتَ فَنِعمَ عُقبَی الدّار ، لَعَنَ اللهُ مَن قَتَلکَ و لَعَنَ اللهُ مَن جَهِلَ حَقَّکَ وَاستَخَفَّ بِحُرمَتِکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَن حَالَ بَینَکَ وَ بَینَ ماءِ الفُراتِ أَشهدُ أنَّکَ قُتِلتَ مَظلومًا و أنَّ اللهَ مُنجِزٌ لَکُم مَا وَعَدَکم جِئتُکَ یَا بنَ امیرِالمُؤمنین وَافِدًا اِلیکُم وَ قَلبی مُسَلِّمٌ لَکُم وَ تَابِعٌ و اَنَا لَکُم تَابِعٌ وَ نُصرَتی لَکُُم مُعَدةٌ حتّی یَحکُمَ اللهُ وَ هُوَ خَیرُ الحاکمین فَمَعَکُم مَعَکُم لَا مَعَ عَدوِّکُم اِنّی بِکُم وَ بِإیابِکُم مِنَ المُؤمنینَ وَ بِمَن خَالَفَکُم وَ قَتَلَکُم مِنَ الکافرینَ قَتَلَ اللهُ أمّةً قَتَلَتکُم بِالایدی وَ اَلسُن »

پس داخل روضه شده و خود را به ضریح بچسبان وبگو :

« اَلسّلامُ علیکَ ایُّها العبدُ الصّالحُ المطیعُ للهِ وَ لِرسولهِ و لِأمیرِلمؤمنینَ وَ الحسنِ و الحسینِ صلّی اللهُ علیهم و سَلَّم ، السلامُ علیکَ و رحمةُ اللهِ و برکاتُهُ و مغفرتُهُ و رِضوانُهُ و عَلی روحِکَ و بَدَنِکَ أَشهدُ و أُشهدُ اللهَ أنَّکَ مَضَیتَ عَلی مَا مَضی بِهِ البَدریّونَ وَ المجاهدونَ فی سبیلِ اللهِ المناصحونَ فی جِهادِ أعدائِهِ المُبالغونَ فی نُصرةِ اَولیائِهِ الذّابونَ عَن أحبائِهِ فَجَزاکَ اللهُ أفضَلَ الجَزاءِ و أوفَرَ الجَزاءِ و أوفی جزاءِ اَحَدٍ مِمَن وَفَی بِبَیعَتِهِ وَاستَجابَ لهُ دَعوتَهُ وَ أطَاعَ وُلاة أمرِهِ أشهدُ أنکَ قَد بَالغتَ فِی النصیحة و أعطَیتَ غایةَ المَجهود فَبَعَثَکَ اللهُ فی الشُّهداءِ و جَعَلَ روحَکَ مَعَ ارواحَ السُّعداءِ و أعطاکَ مِن جِنانِهِ اَفسَحَها مَنزلًا وَ افضَلها غُرَفًا وَ رَفَعَ ذکرکَ فی علیّینَ وَ حَشَرَکَ مَعَ النّبیینَ و الصّدیقینَ و الشّهداءِ والصّالحینَ و حَسُنَ أولئکَ رَفیقًا أشهدُ أنّکَ لَم تَهِن و لَم تَنکُل و أنکَ مَضَیتَ علی بصیرةٍ مِن أمرِکَ مُقتدیًا بِالصالحینَ و مُتبعًا للنّبیّینَ فَجَمَعَ اللهُ بَینَنا و بینکَ و بینَ رسولِهِ و اولیائِهِ فی منازلِ المخبتینَ فإنه أرحمُ الراحمینَ »

منبع : مفاتیح الجنان


  
  
یا ساقی العطاشا - چرا به حضرت ابوالفضل سقا می گویند؟ آیا حضرت فقط سقای دشت کربلا در 1400 سال پیش بودند؟ یا نه؟
سابقه سقایی حضرت سقا به قبل از کربلا میرسد و این لقب از قبل از کربلا به حضرت داده شده بود . در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین علیه السلام بستند، قمر بنی هاشم علیه السلام برای آنها آب آورد.
لقب مزبور در کتاب انساب و مقاتل بسیار دیده شده است . بنگر به : عمدة المطالب و مزار سرائر ابن ادریس و تاریخ خمیس و نور الاءبصار شبلنجی و کبریت احمر.
در کتب تاریخ ، 17 منصب برای حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نوشته اند که مهمتر از همه منصب سقایی است ، زیرا در طریق انجام این وظیفه ، حداکثر خدمت و بروز حسن نیت را به امام عصر خویش نشان داده است . آن حضرت ، از دوم محرم تا شب عاشورا چهار بار آب به خیام حرم برد. هر کسی حاجتی داشت یا آب می خواست ، به قمر بنی هاشم علیه السلام مراجعه می کرد و او را باب الحسین می گفتند. تا عباس بن علی علیه السلام زنده بود. لشگر بنی امیه جرات تعرض به خیام حرم را نداشتند. و لذا امام حسین علیه السلام بالای سر او فرمودند : الان انکسر ظهری و قلت حیلتی و افزود : چشمهایی که دیشب از بیم تو به خواب نمی رفتند امشب به خواب می روند و چشمهایی که دیشب از بیم تو به خواب نمی رفتند امشب به خواب می روند و چشمهایی که به اتکای وجود تو خوش می خفتند امشب مضطرب و بی خواب خواهند شد. اگر کسی بخواهد به سیدنا و سید الکونین حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام توسل و تقرب جوید بابش مولانا باب الحوائج آقا ابوالفضل العباس علیه السلام است .
در تاءیید این مطلب مرحوم علامه طباطبایی صاحب تفسیرالمیزان فرموده اند که مرحوم سیدالسالکین و برهان العارفین آقای آقا سیدعلی قاضی قدس السره الشریف فرموده است : در حین کشف بر من روشن و آشکار شد که مظهر رحمت کلیه الهیه در عالم هستی وجود مقدس حضرت سیدالشهدا ابی عبدالله الحسین علیه السلام است ، و باب آن حضرت و پیشکارش سقای کربلا سر حلثه ارباب وفا و حضرت باب الحوائج الی الله ابوالفضل العباس صلوات الله و سلامه علیه است .
اما از همه مهمتر اینکه حضرت فقط سقای آن دوران تشنگان نیست بلکه دست عنایت حضرت برای سقایی تشنگان معارف الهی الان خیلی بازتر است.


  
  
این بسم الله آشنایی با حضرت اباالفضل است الان شما در نماز سلام به حضرت اباالفضل دادید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین فرمودند مصداق اتم عباد صالحین عباس بن علی است چرا آقا عبد صالح است؟ شمارا می برم به محضر قرآن کریم چون ائمه معصوم ما فرموده اند کلامی از دهان ما خارج نمی شود مگر اینکه از آیه ای از قرآن استخراج کردیم گاهی از یک واو قرآن گاهی از یک نقطه حضرت ده خط فرموده اند ،فرمود لمکان نقطه ،گفت آقا این حکم را از کجا فرمودید فرمود لمکان الباء _وامسحو برؤسکم _ غوغاست در این زمینه فقط هم کار معصوم است .عبدالله بن عباس بن عبد المطلب معروف به ابن عباس پسر عموی پیغمبر اکرم شبی خدمت امیر المؤمنین رسید بعد از نماز حضرت شروع کردند در مورد نقطه باء بسم الله صحبت کردند تا اذان صبح نماز صیح را خواندند بعد حضرت فرمودند بخدا قسم اگر بخواهم  مطالبی که در مورد نقطه باء بسم الله است را بگویم  باید هفتاد شتر بیاوری و مطالب را بنویسی  وبار کنی و باز مطالب به اتمام نمی رسد آن وجود مبارک که عین او امام صادق است _ لا تفرقو بیننا بین ما فرق نگذارید اولنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد و کلنا محمد _فرموده السلام علیک ایها العبد اصالح .سوره نساء آیه 69 فرموده است و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا شرط معیت چیست ؟ومن یطع الله و الرسول .
حالا ببینیم امام صادق چه فرمودند: السلام علیک ایها العبد اصالح، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین والحسن و الحسین این اولین جمله زیارت آقا اباالفضل است برای اباالفضل شناسی بسم الله از اینجا شروع می شود آقا اباالفضل در مقابل امامش سر سوزنی جلوه ندارند فکر نکنید آقا اباالفضل در روز عاشورا به فنای امام حسین حلول کرده فدای پاشنه در سید الشهدا شدند نه از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد، و اباالفضل تماشا کردند ،عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد،و هرکس میخواهد اباالفضلی بشه باید اولین قدم  المطیع لله و لرسوله شود باید هیچ اظهار رأی در مقابل امام زمانت نداشته باشی .
سراینکه اسمی از آقا اباالفضل در زیارت عاشورا نیست همین جاست چرا؟چون خودش هم نیست ،مسمی نیست که اسمی وجود داشته باشه گفت یعنی علی بن الحسین است فرمود مشیت خدا است که او امام است باید باشد ولی آقا اباالفضل قبل از همه به ایشان اشاره شده و علی الارواح التی حلت بفنائک.
شب عاشورا وقتی سید الشهدا فرمودند از تاریکی شب استفاده کنید اینها با من کار دارند اینها با من کار دارند اولین کسی که اشک از چشمان مبارکشون جاری شد آقا اباالفضل بودند واولین کسی که گفت آقا جان اگرکشته شوم زنده شوم ،کشته شوم زنده شوم تا هفتاد بار به خدا دست از شما بر نمی دارم آقا اباالفضل بودند،ولذا مثل عبد ذلیل وقتی آقا اباالفضل می آمدند محضر امام حسین مثل بنده نمی نشستند ،دو زانو و دست مبارک هم بر روی زانو می گذاشتند مثل اینکه مرده بودند  _من أراد أن ینظر إلی میت یمشی علی وجه الارض فلینظر إلی وجه علی بن أبی طالب_این حدیث دو معنی دارد یکی نگاه کند به امیر المؤمنین یکی هم اینکه حضرت امیر وجهی دارد که غیر از خودشان است و آن هم آقا اباالفضل است این خضوع بود مال بدن آقا اباالفضل نفس و قلب آقا در  مقابل سید الشهدا خشوع داشت هر قطعه ای از وجود آقا اباالفضل ادب خاص خود را داشت سر سوزنی طغیان نداشت مرتب سیدی و مولای نمی فرمود یا أخی ،از کی از دو سالگی از وقتی زبان باز کردند چون آقا در کربلا34سال داشتند وامام حسین 57 سال، بر حسب ظاهر امام حسین 23 سال بزرگتر بودند .
خدا رحمت کند عباس بن عبد المطلب، پیغمبر  یه جایی می خواستند وارد بشوند با عمو قرین شدند _حضرت که سر تا پا ادب بودند فرمودند أنا أدیب الله و علی أدیبی من را خدا ادب کرده و علی هم ادب شده من است _این أدیب الله آمدند وارد بشوند عموشون بزرگتر بود فرمودند عمو جون شما بفرما یک وقت عباس گفت أنا أسن و أنت أکبر من مسن ترم ولی شما بزرگترید از من .برا همین یه کار سلام خدا بر عباس بن عبد المطلب، یک چنین ادبی آقا اباالفضل که هم از نظر سنی و هم از نظر مراتب وجودی از سید الشهدا کوچکتر بودند، داشتند.
وقتی به دنیا آمدند و دو ساله شدند حضرت سید الشهدا 25 ساله بودند از آنجا حضرت در مقابل امام حسین مؤدب شدند و بعد همراه پدر بزرگوار وارد کوفه شدند در این 5 سال که مولای ما امیرالمؤمنین در کوفه بودند ازآقا اباالفضل چیزهایی سر زده که انشاءالله بیان می شود،آرام آرام روشن می شود که چرا معصوم به دست آقا اباالفضل بوسه زده است حضرت امیر در ابتدا و حضرت سید الشهدا در انتهای عمر شریف آقا .
البته سید الشهدا پیشی گرفته اند ازهمه ائمه، حضرت رسول بر پیشانی و دست و سینه حضرت زهرا بوسه می زدند ولی امام حسین از برادرشان امام حسن هم سبقت گرفته اند جایی را بوسیدند که هیچ کس نبوسید و آن هم کف پای مادرشان بود به خاطر همین عمل امام حسین بعضی از فقها فتوا داده اند بوسه زدن بر پای مادر جایز است و بر پای ولی معصوم خدا جایز است چون مادرشون ولیه الله و عصمه الله الکبری بودند .این خانواده خیلی مؤدب بودند اگر می خواهید ادب ایشان را ببینید حدیث کسا را بخوانید .
سبب التزکیه الاخلاق حسن الادب ،حضرت عباس که ادب نداشتند بلکه أحسن ادب داشتند .
هر جا می خواهید برسید با ادب میرسید،در ادامه زیارت آقا اباالفضل است المواسی لأخیه الحسین ،هرچه برای خودش میخواهد برای حسین می خواهد ،جونش را برای حسین قطعه قطعه کرد ،شما هم برای هم باید این جور باشید ،فدای هم شوید .
من نمیدونم میتوان دو برادر در عالم پیدا کرد که با هم این قدر یگانه باشند .
دفتر کربلای معلی 50 هزار سال است چون یوم العاشورا، یوم القیامه است.هرسالش چندین دفتر است سال به سال اسرار جدیدی از کربلا بر روی بشر باز می شود ،ولی سر این دفتر به دست آقا اباالفضل است مفتاحش آقا اباالفضل است.

خدا رحمت کند حاج عبد الزهرا رحمت الله علیه ،من حاج عبد الزهرا را ندیده بودم ،ولی به یک اعتباری دیده بودم هر چه آقای صافی را نگاه می کردم مثل اینکه حاج عبد الزهرا را دیده بودم ،چون مرحوم آیت الله صافی اصفهانی عاشق حاج عبدالزهرا بود  وحاج عبد الزهرا هم عاشق آقای صافی بودند .المرءعلی دین خلیله هر کس را خواستید بشناسید رفیقش را بشناسید خودش را می شناسید می فرمود :گلوله آتش بود یک ماشین داشت از نجف می آمد کربلا ، از نجف تا کربلا گریه می کرد بهش میگفتند حسینه سیار ،توی خود ماشین چایی هم دم می کردند رفقا بودند ،او پشت فرمان روضه اباعبد الله الحسین را می خواند. سیدی بود مرحوم شد که با حاج عبدالزهرا خیلی مأنوس بود مریض شده بود ایام قبل از رحلت ایشان، بنده رفتم منزل ایشان. گفت :رفتم با حاج عبدالزهرا کربلای معلی بریم حرم آقا اباالفضل ،یک سلام دادیم از همان بیرون و رفتیم حرم سیدالشهدا ،حاج عبدالزهرا با امام حسین گفتگو داشت کلام امام حسین را می شنید ،دم در حرم دم باب قبله ایستاده بودیم دیدم صورت را گذاشت کنار در ،شروع کرد گریه کردند گفت نمی گذارد برویم تو به من گفتند برگرد سید ،گفتم چیه؟هر چی می گویم اجازه می دهید بیایم، ءأدخل یا ولی الله ؟ _اذن دخول را که حتما می خوانید_ از امشب می خواهیم برویم حرم آقا اباالفضل ،دل که دیگر گذر نامه نمی خواهد الآن هم مثل اینکه اذن دادند چون این گریه ها نشانه اذن دخول است ،ءأدخل یا الله ؟ءأدخل یا حجه الله ؟ءأدخل أیها الملائکه المحدقین بهذا الحرم الشریف؟ گفت اجازه نمی ده،برگرد. گفتم کجا برگردیم گفت برگرد بریم حرم عباس. برگشتیم حرم آقا اباالفضل دیدم شروع کرد به صحبت کردن باآقا اباالفضل ،دیدم خندید گفت آقا اباالفضل گفت بروید به آقا گفتم که اینها می آیند برگشتیم.
و از بزرگواری که الآن زنده هستند شنیدم که از قول سید هاشم حداد می گفت من ایستاده بودم تو ایوان دیدم حاج عبد الزهرا دم در ورودی حرم آقا اباالفضل خوابیده اند و زائران می آمدند رد بشوند ناچار بودند پا بگذارند رو حاج عبد الزهرا ،وخودش می گفت پاتون را بگذارید روی من بروید داخل حرم.چون آقا اباالفضل تو پاشنه در سیدالشهدا فنا شده منم می خواهم تو پاشنه در اباالفضل فنا بشوم. حالا اون بزرگوار میگه من همین طور که ایستاده بودم تو ایوان دیدم اباالفضل هم از ضریح آمده بیرون و به حاج عبدالزهرا نگاه می کند و لبخند می زند ،خدا لطف فرموده بود چشم حقیقت بینشون باز شده بود شما هم تسلیم خدا بشوید چشمتان را باز می کنند.خود ما نمی توانیم ولی خدا که بر هر کاری قادر است الم تعلم أن الله علی کل شیء قدیر،به زور ذکر و ورد نمی شه ولی اگر عنایت کنند می شود،آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند     آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند.
السلام علیک ایها العبد الصالح ،اباالفضل اول عبد بوده ، حضرت اباالفضل عابد نبوده بلکه عبد بوده ،ما در نماز نخواندیم السلام علینا وعلی عابدین الصالحین ،قرآن می توانستد بگوید عابدین ولی گفته عباد جمع عابد، عبٌاد است نه عباد .مهر این کلمه عباد به امضای امام صادق رسیده است .
شوخی نیست امام صادق را بزرگ بدانید، درود خدا برمعاویه بن وهب از اصحاب امام صادق در عرفات ،رفیق معاویه می گوید در کنار او ایستاده بودم دیدم به تمام رفقایش و همسایه هایش دعا کرد ،از ظهر عرفه تا غروب عرفه غروب شد دیدم چیزی برای خودش طلب نکرد،آمدم جلو گفتم یا معاویه بن وهب چرا این کار را کردی؟_شاهدم ای جاست _ گفت شنیدم از مولای خود و مولای تو ومولای همه اهل عالم ،بعد از پدران بزرگوارش که فرمود هر کس پشت سر برادر  دینی خود دعا کند وقتی دعا به آسمان اول می رسد ،ملائک آسمان اول می گویند صد هزار برابر برایت بود وبه آسمان دوم دویست هزار برابر ،تابه آسمان هفتم هفتصد هزار برابر ،به محضر حق که می رسد می فرماید رحمت من از ملائک کمتر نیست یک میلیون برابر،شاهدم ابتدای روایت بود که امام را بزرگ بدانید حالا این امام فرموده السلام علیک ایها العبد الصالح .چرا سلام داده سرٌ این سلام در سوره یس آمده سوره یس قلب قرآن است ،شما اگر قلب نداشته باشید می میرید عالم اگر قلب نداشته باشد که امام زمان علیه السلام است از بین می رود ،قرآن هم اگر قلب نداشته باشد حیات قرآن از بین می رود قلب قرآن سوره یس است .چرا؟به دلیل این آیه است سلام قولا من رب رحیم . تنها جاییکه فقط خود خدا سلام کرده است همین آیه است دیگه هر چه سلام کرده است ملائک کرده اند.اینجا خود خدا میگوید از قول من سلام برسون ،حالا امام صادق می خواهد سلام خدا را برساند ،اهل سنت می گویند چرا سلام می دهید ؟خدا سلام می دهد :سلام علی ال یاسین ،سلام علی ابراهیم، سلام علی نوح فی العالمین ،در سوره الصافات.برگردانش را اگر بخواهید در زیارت آل یاسین. 


سخنرانی استاد گرامی معمار


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >