سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم چیزى را نگفتند : خوش باد ، جز آنکه روزگار براى آن روز بدى را ذخیرت نهاد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
کاربر(2)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
sitemap
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :39
بازدید دیروز :23
کل بازدید :342400
تعداد کل یاداشته ها : 1567
103/9/9
2:40 ع

تفاوت جلوه فروشان با خود فروشان این است که جلوه فروشان عملا خواسته یا ناخواسته به تحریک شهوات شیطانی می پردازند بدون اینکه شهوت برانگیخته را ارضاءنمایند، در حالی که خودفروشان به ارضاء مشتریان خود روی می آورند. در حقیت می توان جلوه فروشان را بازار یابانی برای خودفروشان محسوب نمود


  ادامه مطلب...


  
  

درست است که همراه با هبوط انسان در زمین، راهنمایی‌های لازم توسط وحی الهی، بصورت الواح و کتب آسمانی مطرح بود و سرانجام با نزول قرآن کریم، هدایت انسان به کمال رسید، امّا کافی نیست. زیرا که تنها با وجود کتب طب، مردم درمان نمی‌شوند و تنها با وجود نشر کتب علمی، و بدون حضور دانشمندان باتجربه، علم به کمال واقعی نخواهد رسید.


بشریت تنها با وجود کتاب های آسمانی به رستگاریی و سعادت نمی رسد..
زیرا تنها طرح مباحث نظری کافی نیست بلکه  باید همراه با معرّفی ارزش‌های اخلاقی و راه و رسم زندگی، وجود مقدّس پیامبران و امامان معصوم(ع) و حضرت زهرا(س) در جامعه حضور جدّی داشته باشد تا مردم به چشم خود الگوها را بنگرند.


 دکتر علی حسن ابراهیم تاریخ نگار معاصر می گوید :زندگی فاطمه ، تنهاصفحه ای از صفحات تاریخ است و انواع ارج و عظمت را در آن می توان لمس کرد. (فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفی ص21) ادامه مطلب...


  
  



اگر کریستف کلمب با زن ایرانی ازدواج کرده بود


ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند?



چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای باید وقتش را به جواب دادن به همسرش در مورد سوالات ذیل می گذراند:


 کجا داری میری؟


- با کی داری می ری؟


- واسه چی می ری؟


- چطوری می ری؟


  ادامه مطلب...


  
  

نامه یک دختر به همسر آینده اش


عزیزم!می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم. اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی! اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!


ادامه مطلب...


  
  



روزی «زیبایی» و «زشتی» در ساحل دریایی به هم رسیدن و به هم گفتند: بیا در دریا شنا کنیم. برهنه شدند و در آب شنا کردند.

زمانی گذشت و «زشتی» به ساحل برگشت و جامه های «زیبایی» را پو شید و رفت. «زیبایی» نیز از دریا بیرون آمد و وقتی تن پوشش را نیافت، از برهنگی شرم کرد و به ناچار لباس «زشتی» را پوشید و به راه خود رفت.

تا این زمان نیز مردان و زنان این دو را با هم اشتباه می گیرند. اما اندک افرادی هم هستند که چهره «زیبایی» را می بینند و فارغ از جامه هایی که بر تن دارد او را می شناسند. برخی نیز «زشتی» را می شناسند و لباس هایش او را از چشمهای اینان پنهان نمی دارد .


 


  
  

کم کم یاد خواهی گرفت


تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر


و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند و هدیه ها، معنی عهد و پیمان نمیدهند. 


کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری


باید باغ ِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.


یاد میگیری که میتوانی تحمل کنیکه محکم باشی پای هر خداحافظی


یاد می گیری که خیلی می ارزی.


 خورخه لوییس بورخس


  
  

    دختر زیبا در مهمانی   و روش های بازاریابی!


در دانشگاه استنفورد ، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:


* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم


* شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات


* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی


ادامه مطلب...


  
  

 مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت . این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان ، به راه خود ادامه می دادند . دختر جوان، مانتوی مشکی تنگی به تن کرده بود که چند انگشتی از یک پیراهن بلند تر بود . شلواری هم که تن دخترک بود ،همچون مانتویش مشکی بود و تنگ می نمود که آن هم کوتاه بود و تا چند سانتی پایین تر از زانو را می پوشاند . به نظر می آمد که شلوار به خودی خود کوتاه نیست و انتهای ساق آن به داخل تا شده .


ادامه مطلب...


  
  

پرسش : اگر یک خانوم مشغول رانندگی باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بریده و نمی گیرد چکار می کند ؟!
الف ) قبل از اینکه هیچ حادثه ای روی دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهی دیار باقی می شود
قاف ) سعی می کند یک ایستگاه اتوبوس پیدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ایستگاه آن را نگه دارد
ذال ) در همان حال با همسرش تماس می گیرد و از او کمک می خواهد
نون ) سفره ابوالفضل نذر می کند که زنده بماند


  ادامه مطلب...


  
  

حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ،مشهور به نخودکی ،فرزند ملا علی اکبر در نیمه ماه ذی القعده  الحرام سال 1279 ه . ق در اصفهان در محله معروف به جهانباره متولد شد .


پدر بزرگوار ایشان وی را از هفت سالگی تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق قرار داد .


فرزند حاج شیخ حسنعلی اصفهانی،از ایشان نقل فرمود که :بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه مبارک رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود به اتفاق پدرم ،به خدمت استا د حاج محمد صادق ،مشرف شدم .


ادامه مطلب...


  
  
<   <<   6   7      >