هرکدام از ما یک استعداد کاملاً خاص و منحصر به فرد داریم—درست مثل اثر انگشتمان که کاملاً منحصر به فرد است. این استعداد شما ممکن است در تربیت حیوانات باشد، یا در متدهای طبقه بندی و جمع آوری کتاب ماهر باشید. |
یکی از بهترین دوستانم یک عکاس سیاه و سفید خیلی حرفه ای است. چند وقت پیش وقتی برای ناهار با هم بیرون رفته بودیم، دوستم طرز نگاه خود به اشیاء و محیط اطراف و اینکه چطور همه چیز را بلافاصله به شکل یک تصویر سیاه و سفید در ذهنش مجسم میکند، برایم توصیف کرد. کاری که او میکند این است که صحنه کلی را در نظر میگیرد، بهترین تصاویر ممکن را از آن صحنه قالب میدهد، و بعد اتوماتیک وار بهترین آنها را که زیباترین عکس را میسازد، انتخاب میکند. دیدن او حین اینکار واقعاً شگفت انگیز است. اینکار برای او بی هیچ زحمت و مشقتی انجام میشود. کار او فقط “دیدن” است.
اکثر عکاسان روی جوانب تکنیکی هنر خود متمرکز میشوند: نور، زاویه تابش خورشید، زاویه دوربین و از این قبیل. با اینکه همه این مسائل اهمیت زیادی دارند اما دوست من به طرز جادویی بدون اینکه تحلیلی بکند، انگار همه چیز را میداند.
یکی دیگر از دوستانم قدرت اعجاب آوری در موسیقی دارد. او میتواند یکبار که یک آهنگ را شنید، گیتارش را بردارد و آن را بنوازد.
خانم دیگری را میشناسم که یک باغبان فوقالعاده است. او توانسته از یک زمین بایر و بی آب و علف، بهشتی بسازد که همه را مدهوش میکند.
همه این افراد نظر مشابهی در مورد توانایی فوقالعاده خود دارند، “خیلی ساده است. کاملاً نرمال به نظر میرسد.” به نظر من همه آدمها یک توانایی و استعداد طبیعی دارند. اما خیلی از ما یک اشتباه مشابه را مرتکب میشویم خیلی ساده است، ارزش آن را پایین میآوریم و فکر میکنیم بقیه هم میتوانند کاری که ما میکنیم را به همان شکل انجام دهند.
کاملاً اشتباه است! هرکدام از ما یک استعداد کاملاً خاص و منحصر به فرد داریم—درست مثل اثر انگشتمان که کاملاً منحصر به فرد است. این استعداد شما ممکن است در تربیت حیوانات باشد، یا در متدهای طبقه بندی و جمع آوری کتاب ماهر باشید، یا در خواندن کتاب داستان برای بچهها، یا در پرورش گل و گیاه. استعداد طبیعی شما ممکن است در ورزش، نویسندگی، هنر، سفالگری، ارتباطات و … باشد. این فهرست بی انتهاست.
اما مسئله اینجاست که نمیتوانید آن توانایی خود را تشخیص دهید چون تصور میکنید بقیه هم میتوانند مثل شما آن کار را انجام دهند. و از آنجا که پایین آوردن ارزش استعداد ذاتیمان خیلی ساده است، معمولاً در ابتدای زندگی این اتفاق برایمان میافتد. به کودک هنری گفته میشود که نقاشی را کنار بگذارد و یک درس جدید تر را دنبال کند. یا به یک کودک علاقهمند به کتاب که میتواند در آینده نویسنده ای عالی شود گفته میشود که سر از کتاب بیرون بکشد و برود با بقیه بچهها فوتبال بازی کند.
با اینکه یاد گرفتن مهارتهای جدید برای رشد شخصیمان خیلی خوب است اما روی گرداندن از استعداد ذاتیمان برای رسیدن به تعادل عاقلانهترین و بهترین کار نیست. تصور کنید اگر بتهوون یا آلبرت انیشتین استعداد ذاتی خود را نادیده میگرفتند تا با بقیه بچهها سرگرم بازی شوند، آن وقت چه میشد؟ اما این افراد نامی ، وقت خود را صرف رشد دادن به استعداد ذاتی خود کردند . و در نتیجه تلاشهایشان به موفقیت دست پیدا کردند.
در طول تاریخ موفقترین کارفرامایان، هنرمندان، نویسندگان، مخترعین، دانشمندان، ورزشکاران، و … آنهایی بودهاند که استعداد طبیعی خود را دنبال کردند.
استعداد ذاتی خود را کشف کنید اول اینکه ببینید چه کاری به نظرتان ساده و طبیعی میآید. این میتواند نشانه یک استعداد خاص یا توانایی رشد آن باشد. همچین ببینید که برای گذران وقت خودتان را به چه کاری مشغول میکنید. آخر اینکه، فعالیتهایی که فقط برای احساس رضایت و خوشنودی خود انجام میدهید را پیدا کنید. این فعالیتها میتوانند نشانه استعداد ذاتی و طبیعی شما باشد.
یک استراتژی ممکن تصور کنید میتوانستید وقتتان را با انجام دادن کاری که به نظرتان ساده است، زمان را میگذراند و به شما احساس خوشنودی و رضایت میدهد، بگذرانید. به نظرتان این بهتر از آن نیست که اگر مثلاً یک هنرمند بالفطره باشید و وقتتان را صرف حسابدار شدن بکنید یا یک مهندس بالفطره باشید و تلاش کنید که هنرمند شوید؟ چرا از نو روی زندگیتان تمرکز نمیکنید و استعداد طبیعی خود را پیدا نمیکنید؟ این استعداد طبیعی حتی اگر کاری با پرستیژ کمتر یا پول کمتر برایتان باشد اما مطمئن باشید که با انجام آن زندگی خوشحالتر و رضایت مندانه تر خواهید داشت. و کسی چه می داند، شاید توانستید با پیشرفت در آن به هر آنچه در زندگیتان می خواستید دست پیدا کنید.
وب سایت ایران جدید