ممکن است برخی از دانشآموزان که نسبت به محیط خانوادگی و اجتماعی خود نگرش منفی دارند در تعامل با معلم خود هم این نگرش را بسط دهند. |
همه ساله عده زیادی از دانشآموزان در جریان آموزش دچار التهاب تحصیلی میشوند و بعضی از آنها به رغم استعدادهای خود و متناسب با آن در تحصیل پیشرفت نمیکنند. گروهی از والدین که از نتیجه کار راضی نیستند، غالباً معلمان را مقصر این بیثمری میدانند و دغدغه نظام آموزشی جامعه هم که ارتقاء سطح آموزش است، همچنان باقی میماند. اینها بخشی از توقعات و انتظارات جامعهای است که به گونهای روزافزون نسبت به آموزش و پرورش کودکان به عنوان آیندهسازان جامعه خود احساس مسئولیت جدی میکند.
کودکان در طول زندگی خود نیازمند حمایت معنوی خانوادهها هستند، ولی بعضی از پدر و مادرها آنچنان گرفتار مسائل زندگی شدهاند که عملاً هیچگونه احاطهای بر رفتارهای کودک خود ندارند و برخی از آنان با فراموش کردن مسئولیت تربیتی خود در خانه همه نگاهشان به بیرون از خانواده است تا فرایند تعلیم و تربیت کودک خود را به دیگران بسپارند. غافل از اینکه نخستین خیمهگاه تربیتی یک کودک، کانون خانواده است و از این مسیر است که جریانهای تعلیم و تربیتی شکل میگیرد و امتداد آن به چشماندازهای متنوع اجتماعی پیوند میخورد.
اما میتوان از یک منظر منطقی با احساس درک عمیق از ارتباط چندسویه آموزش و پرورش و عوامل متعددی که در این فرآیند نقش دارند افق گستردهتری را ترسیم کرد.
هنگامی که یک دانشآموز وارد مدرسه میشود، آموزشگر باید برای آگاهی از ویژگیهای منحصر به فرد او و تعاملاتی که در حوزه تعلیم و تربیت قرار میگیرد از تمامی ابزارهای خود بهره گیرد.
کودکان برای ابراز وجود و احساسات خود، سرسخت و لجوجند و از روزی که کودک وارد مدرسه میشود در جریان مسابقه نفسگیری قرار میگیرد که گاهی نابرابر است.
در جریان این مسابقه بعضی از کودکان به دلیل تحرک و جنب و جوش همراه با رفتارهای فیزیکی زیاد مورد تحقیر و سرزنش قرار میگیرند که میتواند چون بختکی سنگین، خلاقیتها و تواناییهای علمی آنان را تحتالشعاع خود قرار دهد.
یکی دیگر از علل بروز اشکال ارتباطی میان آموزشگر و دانشآموز مربوط به تکالیفی است که انجام دادن آن به دلیل حجم زیاد مستلزم صرف وقت بیشتری است و دانشآموز باید برای انجام آن از موقعیتهای دلپذیر خود مثل بازی دست بکشد تا بتواند به تکالیف خود برسد.
از سوی دیگر اجرای بعضی از این تکالیف مستلزم هزینههای مادی و استفاده از امکانات خاصی است که گاهی در دسترس همه کودکان نیست.
ناتوانی کودک در انجام این تکالیف مدرسهای شاید موجب دلسردی وی شود و در عین حال بیرغبتی او را به موضوعات درسی و کارهای مدرسه پدید آورد.
بعید نیست در چنین شرایطی کودک به احساس خشم و آزردگی دچار شود و چون محملی برای عنوان مستقیم آن نمییابد به گوشهگیری و انزوا بپردازد یا با رفتار غیر قابل قبول در کلاس درس ستیزهجویی کند تا ناتوانی خود را در اینگونه امور بپوشاند.
اینها فقط نمونهای از سرگذشتهای شایع در فرآیند آموزش است. اتفاقاتی از این دست که همچنان به این جریان آسیب میزند.
آموزشگر آگاه با داشتن تواناییهای خاص خود نه فقط مانع از تشدید دشواریهای دانشآموز میشود، بلکه با درک اوضاع و احوالی که در کلاس درس اطراف وی وجود دارد با حفظ اصول تحصیلی و موازین اجتماعی به دنبال یافتن راهی است که با ارتقاء مناسبات مطلوب، رضایت و خرسندی دو طرف در جریان آموزش پایدار بماند.
در موقعیتی دیگر ممکن است برخی از دانشآموزان که نسبت به محیط خانوادگی و اجتماعی خود نگرش منفی دارند در تعامل با معلم خود هم این نگرش را بسط دهند و آموزشگری که اینگونه برخوردها را صرفاً متوجه شخص خود میداند، ناگزیر در مقام پاسخگویی متقابل برمیآید تا جایگاه خود را حفظ کند.
این عامل میتواند پیوسته مزاحم پیشرفت جریان آموزش در کلاس درس شود که قطعاً آموزشگر با ارزیابی واقعی از معانی رفتار دانشآموزان و شناخت بیشتر زوایای شخصیتی آنان میتواند وضع را به نحو مطلوب بهبود بخشد.
دلایل اصلی لزوم مطالعه فردی دانشآموزان در فرآیند آموزش را میتوان از افزایش ناسازگاریها، ناتواناییهای آموزشی، سرخوردگیهای اجتماعی همچنین بازماندن از تحصیل یافت، ولی نباید فراموش کنیم که در مقابل هر یک از کودکانی که به گرفتاریهای شدید دچار شدهاند عده زیادی بودهاند که با کوششها و تشویقهای معلمان و راهنمایان و همکاری مستمر آنان با نهادهای اجتماعی و خانوادگی از دام آسیبها و خطرات رهایی یافتهاند.
اما نکاتی وجود دارد که آموزشگران با رعایت آن میتوانند تا حد زیادی از بیرغبتی کودکان به فرآیند آموزش جلوگیری کنند از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
شرایط را در نظر بگیرید: با درک صحیح پیشرفتها و شکستها در فرآیند آموزش ضمن سنجش شرایط موجود، دانش آموزان را برای رسیدن به اهدافشان یاری کنید.
توقعات خود را منطقی کنید: ضمن شناخت تواناییهای فردی دانشآموزان و همچنین با منطقی کردن توقعات از تشدید دشواریهای تحصیلی آنان جلوگیری کنید.
سطح رضایت و شکیبایی خود را افزایش دهید: با افزایش میزان رضایتمندی خود در مقام آموزشگر، ضمن شکیبایی و تعامل هرچه بیشتر با اولیاء، دشواریهای فرآیند آموزش را مطرح کنید و راهکارهای مناسب را به کار بگیرید.
وضع رفتاری دانشآموزان را جدی بگیرید: با آگاهی از مسئولیت سنگین خود، ضمن مطالعه فردی کودکان و مشاهده رفتار آنان در موقعیتهای ویژه، تحلیلگر خوبی برای مفاهیم رفتاری دانشآموزان باشید.