آن که میان خود و خدا را به صلاح دارد ، خدا میان او و مردم را به صلاح آرد ، و آن که کار آخرت خود درست کند ، خدا کار دنیاى او را سامان دهد ، و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است ، خدا را بر او حافظى است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
کاربر(2)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
sitemap
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :176
بازدید دیروز :203
کل بازدید :356600
تعداد کل یاداشته ها : 1567
03/12/3
4:45 ع

پیشگویی در مدت ?0 سال در قرن 19 میلادی رکود چشمگیری داشت، اما با شروع شدن قرن بیستم ،

عصر غم و موسیقی و با وجود دو جنگ جھانی ، زمینه مناسبی برای فعالیت پیشگویان ایجاد کرد.

پیشگویانی که آیندهای روشن را به مردمی که از کشته شدن فرزندانشان در جنگ غمگین بودند ، نوید

میدادند. اوج این پیشگوییھا در آلمان و در زمان فلاکتبار جمھوری وایمار بود. مشھورترین فرد این

دوران "اریک یان ھانوسن" بود. اسم اصلی او ھرمان اشتاین

اشنایدر بود که خودش ادعا میکرد یک بارون دانمارکی است اما

در حقیقت از اھالی پروسنیتز بود. شھرت او آنچنان در این سالھا

افزونی یافت که بعدھا به کنت "کاگلیوسترو" زمان خود معروف

شد. قدرت اعجاب انگیز او در جذب مخاطب و فن باینش و ابھت او

مثال نزدنی بود آنچنان که به او لقب کارگاه روح را دادند.این لقب

زمانی به او داده شد که پرده از اختلاس یکی بزرگترین بانکھای

برلین برداشت. فرد خاطی بلافاصه بعد از دستگیری به این کار

اعتراف کرد و شھرت زیادی را برای او به ارمغان آورد. زمانی او یکی

از روزنامهھا را به تحمیق عوام متھم کرد، روزنامه از او به جرم افترا

به دادگاه شکایت کرد.قاضی در جلسه دادگاه از او خواست تا با

شعبدهبازی و غیبگویی خود را تبرئه کند! او نیز خصوصیترین

اسرار زندگی تک تک اعضای ھیت منصفه را بازگو کرد و باعث شد

دادگاه نھایتا به نفع او حکم دھد. اواخز سال 1930 ھانوسن

ماھنامه را برای پیشگویی منتشر کرد و پیشگویی خود را از این

طریق اعلام میکرد. از جمله خبر ورشکسته شد یکی از 3 بانگ

بزرگ آلمان که 3 ھفته بعد از انتشار خبر به وقوع پیوست و

پیشگویی که در اول ژوییه 1932 کرد و اعلام نمود بزودی رودی از خون در نزدیکی ھامبورگ جاری

میشود که پس از چند روز ضد و خوردی در ھمان محل بین ارتش سرخ و نازیھا به وجود امد که 19

کشته و 28? زخمی داشت و ھمچنین شھرت زیادی را برای ھانسون.. ھانسون با افزایش شھرتش ،

دامنه فعالیتھایش را ھم گستردهتر کرد. او در یک کشتی در دریاچه وانسی زندگی میکرد و ویلایی

مجلل در حومه شھر شارلوتنبورگ برای پذیرایی از مشتریانش ساخته بود. مشتریان او از ھمه جنس

افرادی بودند. از تجار تا سیاستمدران، از اشراف تا ورزشکاران و .. که از او کمک میگرفتند تا آینده جھان

را برای انھا پیشگویی کند. اما در بین آنھا افرادی وجود داشت که کم کم جزء پیروان و دوستان او شدند.

از جمله کارل ارنست که سابقا یک کوکائین فروش خرده پا بود و در آن موقع، مسئولیت گروھی از

سربازان نجات شھر برلین را بر عھده داشت و مرد دیگری به نام کنت فون ھلدروف، که رھبری سپاه

امنیت شھری بر عھده او بود. اطلاعات ھانسون در اغلب موارد از مشتریانشبدست میآمد. او در گفتگو

از جمله دو » با یک مشتری از اطلاعات خصوصی فرد دیگر اطلاع پیدا میکرد. منبع دیگر او دوستان او

بالا بودند که در حکومت نفوذ خاصی داشتند. منبع دیگر او شایعات مردمی بود که ھنگامی که آنھا « فرد

را به اشراف بیخبر میگفت آنھا که با مردم ارتباطی نداشتند و نمیدانستند مردم از وضع زندگی انھا

اطلاع دارند با حیرت به این حرفھا گوشمیکردند. کم کم پیشگوییھای ھانسون رنگ نازیسم را به خود

گرفت و پنھانی به ھمکاری با نازیھا مشغول شد. شایعات زیادی بود مبنی بر اینکه او با نازیھا

عکاس خصوصی فورر و شخص واسطه بین ھیتلر » ھمکاری میکند. او حتی از طریق ھاینریش ھوفمان

با پیشوا آشنا شد. اغلب پیشبینیھای او به واقعیت منجر میشد که شیوه پیشگویی او « و اوا برون

ناشناخته است اما به ھمکاری او با کارل ارنست و ھلدورف باید توجه داشت.

در ژانویه 1933 ، ھیتلر صدراعظم آلمان شد. ھلدروف ، به سمت رئیس پلیس برلین کارل ارنست به

سمت فرمانده کلیه " سربازان استورم " گماشته شد. در پانزدھم فوریه او یکی دیگر از پیبشگوییھای

معروفش را در ویلایش انجام داد. در آن جلسه، ناگھان چھره ھانسون در ھم رفت و به نقطهای خیره

شد، آنگاه با لحنی یکنواخت گفت: ساختمانی بزرگ ... در شھر ما ... که دارد میسوزد ... ارتفاع

شعلهھا ھر لحظه بیشتر میشود ... دود زیاد است ...یک ققنوس سحرآمیز ... از میان شعلهھا سر

برمیآورد ...و امکانات و آرزوھا را از میان خاکسترھا به ارمغان میآورد... نکته حیرت انگیز این است که در

27 فوریه ھمان سال " رایشتاگ " ، مجلس آلمان ، ناگھان و به طور مرموزی آتش گرفت و ھیتلر آتش

کما اینکه اسناد تاریخی نشاندھنده این است » . زدن آن را به " تروریستھای کمونیست " نسبت داد

و ھیتلر قانونی را از مجلس گذراند که وی ھرکس را . « که خود نازیھا این آتش سوزی را بر پا کردند

مشکوک تشخیص میداد میتوانست بازداشت کند. و به این ترتیب بسیاری از مخالفانش را قلع و قمع

کرد. خب از بحث اصلی خارج شدیم!! در این بین ھانسون با وجود ھوش سرشارش ، بیاحتیاطی

بزرگی کرد. برای او که در آن اواخر ، به واسطه اسرار زیادی که از زندگی سران رژیم میدانست ، حتی

از آنھا حقالسکوت میگرفت ، دیگر جایی در آلمان نداشت. دوستانش ھرچه به او گفتند از آلمان خارج

شو، اما او توجھی نکرد. در 2? مارس ، وقتی که ھانسون رستوران " گرونر تسوایگ " را ترک کرد ، دو

مرد جلوی او را گرفتند و بعد از رد و بدل شدن چند کلمه بین آنھا، ھانسون در میان آنھا قرار گرفت و در

خیابان به حرکت در آمد و این آخرین باری بود که پیشگو زنده دیده شد. ظھر فردای ان روز ، منشی

مخصوص ھانسون ، خبر گمشدن او را به پلیسداد. 13 روز بعد ، لباس غرقه به خون مردی در کنار جنگل

باروت در چند مایلی برلین پیدا شد. پلیساظھار کرد لباس متعلق به اریک یان ھانسون است و تحقیقات

در این مورد با جدیت دنبال میشود. اما تا 32 سال بعد ھیچ اطلاعی از ھانسون به دست نیامد و پرونده

توسط پلیس بسته شد. اما در ژانویه 19?? ، نامهای بدون اسم و امضا به اداره پلیسبرلین غربی رسید.

در این نامه ذکر شده بود که قتل اریک یان ھانسون توسط سروان " کارل بکر " به دستور ارنست و یا

ھلدروف انجام گرفته است. از محتوای نامه بر میآمد که آلت قتل گلوله بوده. ھانسون را سوار اتومبیلی