سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانشی را که خداوند آن را برای امور دینی مردم سودمند قرار دادهاست پنهان کند، خداوند روز قیامت او را با لگامی از آتش لگام زند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
کاربر(2)
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
sitemap
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :35
کل بازدید :358464
تعداد کل یاداشته ها : 1567
04/1/18
5:6 ص






دیدم به خواب حافظ


نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس‏

دیدم به خواب حافظ ، توی صف اتوبوس 

گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانی ؟ گفتا: خودم ندانم

گفتم: بگیر فالی، گفتا: نمانده حالی
گفتم: چگونه ‏ای؟ گفت: در بند بی‏خیالی

گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه داری
گفتا که: می‏سرایم شعر سپید باری‏

گفتم: کجاست لیلی ، مشغول دلربایی ؟  

گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز  
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده

گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟

گفتا: خریده قسطی تلویزّیون به جایش‏

گفتم: بگو ز ساقی حالا شده چه کاره‏
گفتا: شده پرستار یا منشی اداره

گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنمای منزل  
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‏ها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا 

گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادی  
گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادی

گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقی

گفتا که: جای خود را داده به فکس برقی

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جای هدهد دیش است و ماهواره‏

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟

گفتم: بگو ز مشکِ آهوی دشت زنگی

گفتا که: ادکلن شد در شیشه ‏های رنگی‏

گفتم: سراغ داری میخانه‏ای حسابی
گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابی